دیدار سرکنسول جمهوری پاکستان با شهردار مشهدمقدس (۲۷ تیر ۱۴۰۳) | لزوم انتقال تجربیات مشهد در حوزه خدمات شهری، فنی و مهندسی به شهر‌های پاکستان شهروند خبرنگار | گلایه شهروندان از مشکلات بوستان تندیس مشهد + پاسخ ترافیک سنگین در پل جهاد، سه‌راه خیام و تقاطع خیام در مشهد (۲۷ تیر ۱۴۰۳) اعمال‌قانون ۱۵۱۳ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۳۷ خودروی متخلف توقیف شدند (۲۷ تیر ۱۴۰۳) بوستان برکت؛ بستری برای کشاورزی شهروندان مشهدی هوای کلانشهر مشهد امروز «سالم» است (۲۷ تیر ۱۴۰۳) افزایش ساعت کار مترو مشهد در شام غریبان (۲۶ تیر ۱۴۰۳) ترافیک نیمه‌سنگین در ورودی‌های مشهد (۲۶ تیر ۱۴۰۳) ویدئو | باز این چه شورش است که در خلق عالم است شهردار مشهد مقدس: عملیات اجرایی فاز اول سامان‌دهی و تجهیز بوستان «جهان‌شهر» آغاز می‌شود فراهم‌شدن امکان مشاهده آنلاین ظرفیت پارکینگ‌های مشهد در روز عاشورا (۲۶ تیر ۱۴۰۳) آماده‌باش نیرو‌های فضای سبز محدوده حرم رضوی در تاسوعا و عاشورای حسینی حریق کارگاه چوب در جاده کلات (۲۵ تیر ۱۴۰۳) ۲۶۰ هیئت مذهبی در مشهد مجوز فعالیت دارند عزاداری ظهر تاسوعا در آرامستان بهشت رضا(ع) مشهد + تصاویر فرماندار مشهد خبر داد: تامین زیرساخت‌های خدماتی و امنیتی برای زائران حسینی ۸۰۰ ایستگاه صلواتی به‌مناسبت ماه محرم در مشهد برپا شده است پیش‌بینی تردد ۵۰۰ هزار زائر خارجی مقیم و غیر مقیم از مرزهای کشور | صدور گذرنامه اربعین تنها با ۶۵ هزار تومان انتصاب سرپرست شرکت نمایشگاه بین‌المللی مشهد مقدس (۲۴ تیر ۱۴۰۳) دیدار هیئت عالی شهرداری مشهد با رئیس مجلس استان نجف تعطیلی بازار‌های سیار و ایست‌کار‌ها در روز تاسوعا و عاشورای حسینی ۱۴۰۳ در مشهد سامان‌دهی غرفه‌های شهرداری مشهد در بوستان‌های سطح شهر
سرخط خبرها

کوچه یزدی ها، یزدی نداشت

  • کد خبر: ۱۳۰۴۹۵
  • ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۹
کوچه یزدی ها، یزدی نداشت
ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش.

ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش؛ و حتی بعد‌ها که تابلودار شد، یک خاطره دیر و دور و محوی توی حافظه ام مانده که انگار شبی به اورژانس آدرس «کوچه یزدی ها» را داده بودیم و همیشه وقتی به آن شب فکر می‌کنم، تصویر ماشین لکنته اورژانس آن ور خیابان توی خاطرم می‌آید -گمان کنم کلش خیالات است و آن وقت هم اورژانس را ندیده بودم- که معطل مانده بود و نمی‌فهمید کجای این محله «کوچه یزدی ها» ست. من راستش هنوز هم نفهمیده ام که چرا به کوچه ما می‌گفتند «کوچه یزدی ها».

چون از سر کوچه که حساب می‌کردی از «غلومحسینِ علِزغَر» که همان غلامحسین پسر علی اصغر باشد، تا «عباس علِزغَر»، برادرش و «اکبرِ ممد» و ما و خانواده شهید نصراللهی و بی بیِ خودمان و به گمانم حتی «عباسِ جنگی» همگی قاینی بودیم؛ و اصلاً کوچه یزدی ها، یزدی نداشت انگار، یا اگر هم داشت، در رقابت با قاینی‌ها انصاف این بود که اسم قاینی‌ها بیفتد توی دهن همه.

اسدا... – که ما اسُلّلا صدایش می‌کردیم – پسر غلومحسین علِزغَر بود. یعنی به حساب آن موقع که انگار هزار سال پیش بوده، می‌شد اسُلّلای غلومحسین. او آن موقع بازیگر یکه تاز و پیروز بلامنازعِ همه میدان‌های توشله بازی و پاسوربازی بود؛ و البته فوتبال که همیشه ته کوچه‌های چمن، وسط خیابانی که شصت متری خوانده می‌شد، در جریان بود؛ و یک بار که به صرافت متر کردن «شصت متری» افتادیم، به زور و زحمت بیست متر می‌شد، ولی هیچ کس نفهمید اول بار چه کسی به آنجا شصت متری گفته.

تابستان، فصل شصت متری بود و فصل دشتِ اسدالله. ته خرداد یک توشله بزرگ قرض می‌کرد و می‌افتاد وسط کارزار. این آخرها، اما کمتر کسی پای رقابتش می‌آمد.

این قدر که از مجبوری افتاده بود به آوانس دادن و شُل بازی کردن. آن اوایل ولی، صبحِ روز اول با همان توشله قرضی می‌افتاد وسط ماجرا و دم غروب که کر و کثیف برمی گشت طرف خانه شان، جیب‌های ورقلمبیده اش پر بود از جیرینگ جیرینگِ صدای توشله‌هایی که به هم می‌خوردند. بیشترشان سه رنگ، که امان از توشله سه رنگ و ارج و قُربش.
ادامه دارد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->