استاندار خراسان رضوی: فرهنگ میزبانی باید کاملا مردمی شود | کیفیت خدمات به زائران باید سال به سال ارتقا پیدا کند ثبت یک روز آلوده دیگر در مشهد (۲۲ شهریور ۱۴۰۴) رئیس هیئت‌مدیره جمعیت خدمتگزاران زائران پیاده حضرت رضا(ع): باید جاده‌ای مخصوص برای زائران پیاده ایجاد شود مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر خراسان رضوی: در دهه پایانی صفر امسال، ۱۳۷ هزار و ۲۴۷ زائر با ویلچر به حرم رضوی منتقل شدند مدیرکل میراث فرهنگی خراسان رضوی: اتفاق خوب میزبانی مشهد در دهه آخر ماه صفر ۱۴۰۴، مردمی‌بودن خدمتگزاری بود معاون سیاسی وزیر کشور: آموزش‌های دست اندرکاران انتخابات مقدمه برگزاری انتخابات تمام‌الکترونیک است پایان گرمای تابستان | روند کاهشی دما در مشهد و خراسان رضوی آغاز شد (۲۲ شهریور ۱۴۰۴) اصلاح قانون برای شناسایی آتش‌نشانان قهرمان به عنوان «شهید» پیگیری گلایه مردم از رایگان نبودن تعدادی از خطوط اتوبوس رانی مشهد در روز‌های خاص دیدار فعالان احزاب سیاسی خراسان رضوی با معاون سیاسی وزیر کشور (۲۲ شهریور ۱۴۰۴) اجرای طرح «مغز بادوم» در ۱۶۵ مسجد مشهد با تکیه بر تجربه بزرگان خانواده رضا فخریان، فخر آتش‌نشانی مشهد پیام تسلیت معاون استاندار و فرماندار شهرستان مشهد مقدس به مناسبت شهادت آتش‌نشان «رضا فخریان» تسلیت فرمانده سپاه امام رضا (ع) در پی جان‌باختن آتش نشان مشهدی قانون جدید حکمرانی شهری، روی میز مجلس شورای اسلامی | اختیارات شهرداری‌ها افزایش می‌یابد بیش از ۳۵ همت، بدهی دولت به شهرداری مشهد| ۱۰ همت اعتبار ملی، ظرفیت خط یک قطارشهری را دوبرابر می‌کند + ویدئو پیام تسلیت شورای اسلامی شهر مشهدمقدس درپی شهادت رضا فخریان، آتش‌نشان فداکار مشهدی پیام تسلیت شهردار مشهد مقدس درپی شهادت آتش‌نشان دلاور مشهدی، رضا فخریان تخفیف ۲۴ درصدی شهرداری مشهد برای عوارض ساختمانی تا پایان شهریور ۱۴۰۴ مهمترین و فوری‌ترین مسئله مشهد، فرزندآوری و جمعیت است
سرخط خبرها

کوچه یزدی ها، یزدی نداشت

  • کد خبر: ۱۳۰۴۹۵
  • ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۹
کوچه یزدی ها، یزدی نداشت
ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش.

ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش؛ و حتی بعد‌ها که تابلودار شد، یک خاطره دیر و دور و محوی توی حافظه ام مانده که انگار شبی به اورژانس آدرس «کوچه یزدی ها» را داده بودیم و همیشه وقتی به آن شب فکر می‌کنم، تصویر ماشین لکنته اورژانس آن ور خیابان توی خاطرم می‌آید -گمان کنم کلش خیالات است و آن وقت هم اورژانس را ندیده بودم- که معطل مانده بود و نمی‌فهمید کجای این محله «کوچه یزدی ها» ست. من راستش هنوز هم نفهمیده ام که چرا به کوچه ما می‌گفتند «کوچه یزدی ها».

چون از سر کوچه که حساب می‌کردی از «غلومحسینِ علِزغَر» که همان غلامحسین پسر علی اصغر باشد، تا «عباس علِزغَر»، برادرش و «اکبرِ ممد» و ما و خانواده شهید نصراللهی و بی بیِ خودمان و به گمانم حتی «عباسِ جنگی» همگی قاینی بودیم؛ و اصلاً کوچه یزدی ها، یزدی نداشت انگار، یا اگر هم داشت، در رقابت با قاینی‌ها انصاف این بود که اسم قاینی‌ها بیفتد توی دهن همه.

اسدا... – که ما اسُلّلا صدایش می‌کردیم – پسر غلومحسین علِزغَر بود. یعنی به حساب آن موقع که انگار هزار سال پیش بوده، می‌شد اسُلّلای غلومحسین. او آن موقع بازیگر یکه تاز و پیروز بلامنازعِ همه میدان‌های توشله بازی و پاسوربازی بود؛ و البته فوتبال که همیشه ته کوچه‌های چمن، وسط خیابانی که شصت متری خوانده می‌شد، در جریان بود؛ و یک بار که به صرافت متر کردن «شصت متری» افتادیم، به زور و زحمت بیست متر می‌شد، ولی هیچ کس نفهمید اول بار چه کسی به آنجا شصت متری گفته.

تابستان، فصل شصت متری بود و فصل دشتِ اسدالله. ته خرداد یک توشله بزرگ قرض می‌کرد و می‌افتاد وسط کارزار. این آخرها، اما کمتر کسی پای رقابتش می‌آمد.

این قدر که از مجبوری افتاده بود به آوانس دادن و شُل بازی کردن. آن اوایل ولی، صبحِ روز اول با همان توشله قرضی می‌افتاد وسط ماجرا و دم غروب که کر و کثیف برمی گشت طرف خانه شان، جیب‌های ورقلمبیده اش پر بود از جیرینگ جیرینگِ صدای توشله‌هایی که به هم می‌خوردند. بیشترشان سه رنگ، که امان از توشله سه رنگ و ارج و قُربش.
ادامه دارد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->